باور کن نامت را سی باره نوشتم و پاک کردم
دیگر بهانه ای ندارم که از تو به خودم بنویسم و از خودم به تو....
به بهانه کوچک یک امشب دوباره برایت می نویسم.
سلام.
آره موذن. احتمالا در حال بازگشت از دانشگاه بودم.
در هر صورت، سلام.
کجا بودم؟چی پوشیده بودم؟ خب میومدی آشنایی میدادی
بلوار موذن، داشتی از خیابون رد می شدی. لباستو نمیدونم دقت نکردم ، شایدم اشتباه کرده باشم اما خیلی خودت بود اونی که من دیدم. من در حال رانندگی بودم، نمیشد همون لحظه توقف کنم...
این الان جدی بود یا شوخی،؟
من که شوخی ندارم...
لطف داری.ممنون. دوطرفس.تو هم دوست خیلی خوبی هستی
من یکبار دیدمتداشتی از خیابون رد میشدی....
چه قشنگ
قشنگ شمایی...شمایی که تا پست میگذارم می آیی و میخوانی و با من سخن می گویی.چه دوست خوبی هستی تو....
آره موذن. احتمالا در حال بازگشت از دانشگاه بودم.
در هر صورت، سلام.
کجا بودم؟چی پوشیده بودم؟
خب میومدی آشنایی میدادی
بلوار موذن، داشتی از خیابون رد می شدی. لباستو نمیدونم دقت نکردم ، شایدم اشتباه کرده باشم اما خیلی خودت بود اونی که من دیدم. من در حال رانندگی بودم، نمیشد همون لحظه توقف کنم...
این الان جدی بود یا شوخی،؟
من که شوخی ندارم...
لطف داری.ممنون.
دوطرفس.تو هم دوست خیلی خوبی هستی
من یکبار دیدمتداشتی از خیابون رد میشدی....
چه قشنگ
قشنگ شمایی...شمایی که تا پست میگذارم می آیی و میخوانی و با من سخن می گویی.
چه دوست خوبی هستی تو....