ما شنیدیم و به یاری نشتابیدیم!
به خیالی که قضا
به گمانی که قدر
بر سر آن خسته
گذاری بکند!
"دستی از غیب برون آید و کاری بکند"
هیچ یک حتی از جای نجنبیدیم!
آستینها بالا نزدیم
دست آن غرقه در امواج بلا را نگرفتیم
تا از آن مهلکه-شاید-برهانیمش
به کناری برسانیمش!
ف. مشیری
برای هرکی مثل ما داره میسوزه غمگینم....