روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

لحظه دیدار

لحظه ی دیدار نزدیک است

باز من دیوانه ام، مستم

باز میلرزد، دلم، دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم.

های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!

های، نپریشی صفای زلفکم را، دست!

و آبرویم را نریزی، دل!

-ای نخورده مست-

لحظه ی دیدار نزدیک است

(مهدی اخوان ثالث)