روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

باران

باران آبرویم را خرید

شبیه مردی که گریه نمی کند به خانه برگشتم.

(نیما معماریان)