روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

دوازدهمین سالگرد نبودنت

دوازده سال...

تو فراموش شدنی نیستی

چی به من گذشت... چی به سرمون اومد...

نظرات 1 + ارسال نظر
مهسا پنج‌شنبه 25 فروردین 1401 ساعت 00:37

سلام . راستشو بخواید با دیدن این پست کمی به فکر فرو رفتم تو دنیای هستیم که عشق و عاش۳ی معنی نداره همه یجوری گرگن و عشقی دیگه وجود نداره اما اینکه شما بعد دوازده سال هنوزم به فکرشین این نشون میده که شما عشقتون از گوهر هم ناب تره که خوب این روزا خیلی کمیابه . خواستم بگم واقعا غبطه خوردم به عشقی که بین شما بوده و هست ... خوشبحال اون عزیز از دست رفته که همچین فرشته ای مثل شما توی زندگیش بوده .. عشقتون آسمانی و جاودان

سلام
نظر لطف شماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد